نورا در چند روز گذشته ...
خانمی ما در این چند روز گذشته که میشه گفت 10 روز ،یا بهترِ بگم از زمانی که از جهرم برگشتیم تغییرات زیادی داشته و شیطنت وبازیگوشیهای بی اندازه . هرچی بگم کم گفتم .
یه چیز جدید هم یاد گرفته انگشتش رو میزنه به کف دست دیگه و میگه جیزه جیزه البته من میگم تیکه تیکه نورا به جاش این و میگه . میره تو اتاق و داد و فریاد و با زبونش صداهای عجیب ،قریب در میاره که من و بکشونه تو اتاق نه اینکه من بهش اجازه نمیدم توی اتاق خواب ِ ما بره ،آخه همه چی رو میریزه به هم اما وقتی میرم میزنه زیر خنده و آغوشش رو باز میکنه و میپره تو بغلم .بلای ناز مامانی.راه رفتنشم خیلی پیشرفت داشته کمتر تعادلش رو از دست میده و راحت دور تا دور خونه رو میچرخه و ذوق میکنه ومیخنده و بعد از چند دور میاد و خودش رو ولو میکنه تو آغوشم بوسه بارونم میکنه الهی فدای اون بوسه هاش بشم که صورتم و دستام رو پر از اب دهانش میکنه خوردنی من .هر کاری که من انجام میدم سعی میکنه اون رو انجام بده و این کارش من و به وجد میاره . یه چیز خیلی جالب اینکه یه تبلیغ رو tv نشون میده مربوط به پنیرِ من این تبلیغ رو خیلی دوست دارم و به محض اینکه نشون میده به صورت طنز آمیز جملاتش رو تکرار میکنم ورو به نورا و هردومیزنیم زیر خنده ،امان از این دختر دیشب تو آشپزخونه بودم صدای tv رو بسته بودم که یهو دیدم نورا داره اِیه اِیه میکنه نه یه بار بلکه چند بار برگشتم نگاهش کردم دیدم انگشتش رو به سمت tvدراز کرده و من رو صدا میزنه اومدم حسابی تو بغلم چلوندمش و بوسه بارونش کردم خدا حفظش کنه جای تعریف نباشه ماشااله خیلی باهوش و تیزبینِ و من عاشق همین کاری شیرینشم .
واما خوشکلترینهای این پست اینجاست ببینید:
شاکر از این همه زیبایی که به نورا یکجا دادی خدایا
ممنون از شما دوست جونیای خودمون که حوصله به خرج دادید و عکسها رو تماشا کردید اینم واسه اون حوصله قشنگتون