نورا جون نورا جون ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

*** نورا الهۀ نور***

15 ماهگی دخترم...

1392/8/20 16:11
نویسنده : مامان مهسا
2,080 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره ماه پانزده ام به پایان رسید و نورا جون وارد ماه 16 شد .

20روز آخر این ماه خیلی بهمون سخت گذشت مخصوصاً به نورا جون اون ویروس تب و اسهال شدیدی که گرفنت حسابی بچه جونم رو ضعیف کرد از یه طرفی  هم که من و علیرضا هردو به نوعی مریض بودیم الانم که 4 روزه دندون عقلم رو به دلیل بی جایی فک بنده مجبور به جراحی شدیم  کشیدم و درگیرشیم .

حتی 5  آبان سالگرد عروسیمون رو فراموش کردیم.

بنا به همین دلایل دیروز که 19 ام بود تصمیم گرفتیم که نورا  جون رو ببریم واسه چکاب 15 ماهگی آخه از واجبات این ماه بود با اون همه سختی که واسه مریضیش کشید حسابی بی بُنیه و ضعیف شده بود. ساعت 7:30بلند شدیم و واسه کارکنان مرکز بهداشت کله پاچه بردیم (نیشخند)آخه ما 10 دقیقه زودتر از کارمندای اونجا رسیدیم.خنده

خدا رو شکر همه چی خوب و ایده آل بود :

وزن :11 کیلو 500 گرم

قد :81 سانتیمتر

و به نظرم این وضعیت واسه علی بیشتر خوشایند بود تا من آخه وقتی از در بهداشت اومدن بیرون چهره علیرضا اینجوری بودنیشخند

به دایره لغات خانومی ما هم:بیا ،این چیهههههههه کشیده و غلیظ ،وااااااااااای کشیده و غلیظ ،و یه سری کلمه های یک بار تکرار ،بی تکرار که زیادن و به خاطرم نیست.

به سلامتی موفقیت این ماه این بود که شیر خشک تعطیل و شیر گاو جایگزین شد که خدا رو شکر خوب جواب داده و ماشااله به جونش و چشمم کف پام ( یواشکی بگم میدونید که دیوار موش داره موشم گوش داره نمیشه از بچه ها زیادی تعریف کرد یهو میشنونخنده)خوراک خوردنش هم عالی شد.

وروجک بازیهاش هم اِی بگی نگی کمتر شده بیشتر با استخر توپش سرگرمِ استخری که اسمش استخرِ اولاً که تا یه مدت دیگه از دستش نیست و نابود میشه بااون شیرجه هایی که میزنه و دوتا سوراخ ریز شده که هر از چند روز بنده باید به دلیل نبود پمپ به شیوه قدیمی و با هوای دهان خودم متوسل بشم واسه باد کردنش که چشمام به حد بیرون زدن از حدقه میرسه.و اینکه این استخر مثل علاالدین وغول چراغ جادو با یه اَجی مَجی گفتن تواین بازار شام هرچی بخوای از توش میزنه بیرونزباننیشخند

به قول مادربزرگم (مادری)که وسواس رو از ایشون به ارث بردیم وقتی یه جای در هم بر هم میبینه میگه:

این چه وضعیه اینجا همه چی پیدا میشه از خَت و خَشاله تا کَفگیر و مَلاقه چشمکخندهقهقههحالا حکایت استخر نوراست.

خوب پرحرفی بسه دیگه بدو بیا بریم ادامه داستان اون یکی صفحه که دیدن داره .

نظر یادت نره ها...


 امروز نوشت:(8/22)

به قلم دوست عزیزی به نام امیر خان واسه دخترکم نامه ای نوشته شده با عنوان برای نورا که بسیار زیبا و خواندنی است که برای من یه دنیا سوپرایز بود ،دوست دارم شما هم این دلنوشته زیبا رو بخونید پس اینجا رو کلیک کنید .

الهی دورت بگردم عروسک ناااااااااااااااااز من

وروجک من دیگه واسه شکار این لحظه ثانیه شماری نمیکنم چون روزی ده بار ا زاین تخت میری بالا.

                            

این عکسها مربوط به 13ام که هوا صبحش بندر عباس بارونی بود و ظهر که علی اومد رفتیم یه چرخی بزنیم آخه هوا خیلی دلنشین و خوب بود نورا رو با لباس خونه و بدون کفش بردم که یهو با دیدن اون وسیله های بازی چنان ذوقی کرد از تو ماشین که نگو، من اول مخالفت کردم اما نورا و بابایی بی خیال به حرفهای من رفتن و نورا پا برهنه حسابی واسه خودش چرخ خورد و خوش گذروند دلم طاقت نیاورد و دل زدم به دریا گفتم بزار راحت باشه رفتم و چند تایی عکس ازش گرفتمو همراهیش کردم .این دو تا عکس رو از درخت گل و گارُوُزَنگی که از یه خونه نزدیک خونمون از داخل حیاطشون به بیرون نمایون بود و جلوه زیبایی داشت گرفتم .البته اسم درخت رو نمیدونم درست تلفظ کردم و نوشتم یا نه .یه درختِ که در اکثر جاهای بندر عباس یافت میشه و میوه بسیار خوشمزه ا ی داره.

وقتی از حمام میارمش بیرون موهاشو خشک میکنیم و نورا واسش شده عادت فوراً میره سمت دستشویی که اونجا با سشوار موهاشو خشک کنیم.

طبق معمول زنگ بازی .


اینجا میخواستیم بریم دندونپزشکی نورا رو آماده کرده بودم داشت گریه میکرد که بریم منم  دسته کلید رو دادم دستش تا سرگرم بشه و اون هر سوراخی که میدید به جز قفل در که اول کار رفت سراغش و من اینجوری شدمتعجبکلید رو امتحان میکردبعد هم بی خیال شد قضیه شد و دوباره گریه.گریه

خواب نیمروزی شیرین عروسکم

 روز جمعه : نورا تازه ا زخواب بیدار شده بود پای TV  مراسم همایش شیرخوارگان رو از کانال کرمانشاه در روز حضرت علی اصغر (ع) رو نگاه میکردیم.


شب هم نورا رو بردیم قلعه سحر آمیز و حسابی بازی کرد و خوش گذروند .

میبینید دارم وسواسم رو کم رنگ میکنم.چشمک

فدای اون تیپت ننه فلفلی من عاشق اون شلوارک مامان دوزتم عروسکم .قلب

 

من به پیشنهاد جاریم ویدا که بیشتر شبیه به دوستیم تا یه جاری، چون دوستها خیلی بهترن اینطور نیست.چشمک از بعضی از وسایلهای آرام ، واسه نورا استفاده میکنم. تفاوت سنی آرام و نورا  به 2  سال و اندیماه میرسه و چون ویدا تجربه اشم در این زمینه بیشترِ ، من از تجربیاتش استفاده میکنم و از این بابت خوشحالم . دیشب هم این گوزن چوبی و یه تعداد وسیلۀ بازی و کتاب رو واسه نورا کنار گذاشته بود که رفتیم گرفتیم و از دیشب تا حالا  نورا حسابی با این گوزن سرگرم و بازی میکنه .

ماچممنون ویداقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (43)

الناز مامان طاها
20 آبان 92 16:11
قربون شيطنتهات عروسك خانم،هميشه شاد و خندون باشي،اميييييييييين
مامان مهسا
پاسخ
خدا نکنه خاله الناز شما همیشه به نورا لطف داری، مرسیییییییییی همچنین طاهای نازم.
مامان بنیتا
20 آبان 92 16:38
ای جونم به این عروسک ناز با این عکسای قشنگش...لباسات هم خیلی خوشگلن خاله مخصوصا پیرهن قهوه ایه که ماشالا خیلی بهت می یاد و حسابی خوردنی شدی باهاش دست زن عمو جون هم درد نکنه چه اسباب بازی بامزه ای
مامان مهسا
پاسخ
لطف داری گل ناز جون چشات قشنگ میبینه . اره دستش درد نکنه نورا که خیلی دوست میداره.
✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
20 آبان 92 17:33
به بههههههه مامان خوش سلیقه ، سلیقتو توی خریدن لباس برای نورا جون خیلی قبول دارم خوشکل شده عروسکم دست زنموشم درد نکنه روزگار بر وفق مرادتون دوستم
مامان مهسا
پاسخ
شرمنده میکنید من رو به خدا مامانی ستایش قابل ستایش رو نداره. ممنون دست شما هم درد نکنهکه به ما سر میزنید.
مامان پارساجونی
20 آبان 92 18:05
به به این دخمل ناز و با لباسهای خوشگل و عکسای زیبا چه زن عمویه مهربونیایشالله همیشه تنت سالم باشه نانازه خاله
مامان مهسا
پاسخ
لطف داری عزیزم خوبی از خودت که اینقدربا محبتی و چشات زیبا میبنه، همچنین شما
پونه
20 آبان 92 18:07
مامان مهسا
پاسخ
ممنون پونه عزیز
مادر منتظر
20 آبان 92 18:10
سلام مامانی مهربون نورا جون عزیزم 15 ماهگی دخملیمون مبارک باشه . انشاالله همگی همیشه سالم و سلامت باشین عزیزم . خیلی ناراحت شدم که ماه سختی رو گذروندین ولی خدارو شکر که الان همگی خوبین و بلا دور بوده عزیزم. خدارو شکر که وزن و چیزای دیگه هم خوب بوده این ماه . کارکنان مرکز بهداشت هم خیلی دلشون بخواد که اول صبح چشمشون به جمال شما بروشن بشه عزیزم. خیلی استخر توپت هم خوشگله و اون جمله معروف مادربزرگ هم خیلی قشنگ بود . بهم چسبید . راستی عزیزم یه کامنت خصوصی هم داری. دخملیت رو ببوس از طرف من.
مامان مهسا
پاسخ
سلام به روی ماهت دوست خوبم خیلی لطف داری که اینجور با دید باز و محبت وافر به مانگاه میکنی و از بابت رمز همم ممنون امیدوارم سلامت باشین هردو.
مامان هدیه
20 آبان 92 19:16
چقدر عکس قشنگ کیف کردم مامانی دستت درد نکنه دست ویدا جون هم درد نکنه که اینقدر با محبته
مامان مهسا
پاسخ
خواهش میکنم خوشحالم که دوست داشتی اره واقعاً دستش درد نکنه
مامان آوا
20 آبان 92 20:20
خیلی زیبا بود.عزیزم. نورا جونو ببوس.
مامان مهسا
پاسخ
ممنون عزیزچشم حتماً
مامان ستاره
21 آبان 92 0:02
ای جانم عزیزم ... الهی من قربونت برم .. فدات بشم من جیگر طلای من..... عاشقتم دیگه ...
مامان مهسا
پاسخ
خدا نکنه ستاره جون مهربونم تورو خدا اینجوری نگو ناراحت میشم تو گلمی ما هم شما رو خیلی خیلی دوست داریم.
مامان ستاره
21 آبان 92 0:23
16 ماهگیت مبارک عزیزم ... تا یکی دو ساعت دیگه بیا تو وبلاگم کادو تو بگیر عزیزم ... عاشقانه دوستت دارم ... مهساجون دوستت دارم .. می تونم ازت بپرسم خودت مال کدوم شهر هستی ؟ البته اگه دوست نداشتی جواب نده عزیزم ...
مامان مهسا
پاسخ
مرسی خاله ستاره دستت درد نکنه . من استان فارسی هستم زادگاه من جهرمِ
مامان ایمان
21 آبان 92 0:48
سلام عزیز خاله پانزده ماهگیت مبارک انشالله که زنده باشی عروسکم عکسهاتم خیلی خوشگل شده
مامان مهسا
پاسخ
مرسیییییییی خاله خانمی ،مگه چکار کردم دوستی خوشحالم که تونستم واست کاری انجام بدم
پریسا
21 آبان 92 1:14
چقدر خوبه که وسواست و داری کم میکنی اما من... چه خوبه که با جاری جان صمیمی هستی .منکه دریغ از یه دوست یک رو . کاش نزدیک بودیم و صمیمی تــــــــــــــــــــــــــــر
مامان مهسا
پاسخ
بله دقیقاً .شما هم سعی کن فدات شم. اره خوبیم خدا روشکر گرچه شاید بعضی وقتها دیر به دیر هم رو ببینیم.اما خوب دلامون به هم نزدیکه . کاشکی شما هم نزدیکم بودی دوستی .اونوقت خیلی خوب بود.
الهام مامان محیا
21 آبان 92 2:52
به به باز هم کلی عکس زیبا... چقدر این لباس قشنگ بهت میاد الهه ی نور پایان 15 ماهگیت هم مبارک ماشالله دیگه داری خانوم میشی
مامان مهسا
پاسخ
مرسی خاله الهام لطف داری . محیا جون بهتره الهی شکر جای من ببوسش
بابا و مامان محمد طاها
21 آبان 92 8:49
چقدر چشات نازعه اخه عروسکم فدات بشم مننننننننننن
مامان مهسا
پاسخ
خدا نکنه عزیزم، لطف داری
مادر منتظر
21 آبان 92 11:07
سلام مامانی مهربون و خوش قلب نورا جون عزیزم ممنون که وقت گذاشتی و پست طولانی من رو با دقت تا به آخر خوندی دوست گلم. عزیز دلم من رو ببخش اگه با نوشتن اون پست , خاطر دوست گلی مثل تورو مکدر کردم و اشک توی چشمهای نازت آوردم عزیزم. مدتها بود که میخواستم خاطرات اون روزها رو بنویسم ولی انگار قسمت نمیشد و شاید قسمت بود اینجا بنویسم تا شما دوستای گلم با ابراز عشق و همدردیتون بار غمی که توی دلم هست رو سبکتر کنین عزیزم. قربونت برم که دل مهربونی داری دوست خوبم . بازم از کامنت زیبایی که گذاشتی و ابراز همدردیت ممنونم عزیزم. خیلی آرومم کرد حرفهای دلنشینت . مراقب خودتون باشین. دخملی خوشگل و نازمون رو ببوس از طرف من .
مامان مهسا
پاسخ
سلام به روی ماهت مامان فاطمه جون باور کن از دیروز تا حالا از فکرت نمی یام بیرون ولی دعاگوت بودم که انشاله به سلامتی فارغ شی و فاطمه رو به دراغوشت بگیری . احساس یه ماد ررو درک کردم و خوشحالم که من رو جزئیکی از دوستان با اعتمادت دونستی عزیزم. ما هم شما رو میبوسیم
مامان الینا جونی
21 آبان 92 11:13
کربلا نشان داد که با شکیبایی در عطشی کوتاه؛ می توان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد ... عرض تسلیت .
مامان مهسا
پاسخ
مرسی دوستم ما هم تسلیت میگیم. یا حسین
مامان محیا
21 آبان 92 12:10
مهساجون خیلی درد داشتی موقع کشیدن دندون عقلتمن دوماه پیش رفتم دندان پزشکی گفته باید دندون عقلتو بکشیولی از ترس هنوز نرفتم
مامان مهسا
پاسخ
دوتا بی حسی زد واسم درد که نه ولی خودم میترسیدم و لی بعدش تا 2روزدرد داشتم الان یه کم ارومم البته خشک کننده بهم نداد خودم استفاده کردم .فقط مسکن و یه امپول دگزا داد که اونها رو هم استفاده کردم و دردم ارومتر شد. نه نترس بدتراز زایمان که نیست.خخخخخخخخخخ
اعظم
21 آبان 92 13:12
سالگرد عروسیتون مبارک باشه مهسا جونم .همیشه به شادی و امیدوارم سال بعد یه جشن حسابی بگیرید و تلافی امسال هم دربیاد ضرب المثل مامان بزرگتون و خیلی خوم اومد من عاشق این ضرب المثلهای قدیمیترهام خیلی بامزست مخصوصا وقتی خودشون میگن خداروشکر وسواست هم قابل کنترل شده هرچند من خودم تو بچگی همه شیطنتها رو کردم اما وقتی فکر میکنم میگم نه من نمیذارم فندق خودم بره بالا درخت یا تو کوچه با پسرها بازی کنه یا.... اما خوب کاری کردی بچه ها باید بچگی کنن تا بعدها حسرت نخورن شلوارک مامان دوزش هم حسابی بهش میاد تازه من مرده حس کنجکاویشم که کلید رو رو همه چی استفاده کرده یعنی ای ول و البته خدا رو کر جاریت از اون جاری ها نیست و تو این مورد شانس آوردی
مامان مهسا
پاسخ
با نظرت موافقم آره الهی شکر با محبت هستن. اینو علیرضا پارسال که 5 ماهش بود واسش از دبی گرفته الان اندازه اش شده خخخخخخخخخخ. بزار بچه بیاد نه نمیتونی بگی . وای از مادر بزرگم آخه لر بختیاریِ اینقده ضرب المثلهای با حال با لهجه شیرینش میگه که نگو . امیدوارم سال دیگه باشیم و بتونیم که یه جشن درست وحسابی بگیریم. دستت درنکنه که این همه بامحبت و با احساسی .
مامان نرگس
21 آبان 92 14:18
عزیزم 16 ماهگیت مبارک قلبون شیطونیهات خاله چه عکسهای خوشگلی گرفتی مامانی.
مامان مهسا
پاسخ
ممنون خاله نرگس لطف داری
مامان تینا و رایان
21 آبان 92 15:07
عزیزییییم ناز گل خانوم خوش تیپ خدارو شکر که همه چی اوکی بود مامانش..خانوم خوشگله قد بلنده ها؟ بزنم به تخته ایشالا همیشه سلامت باشی عزیزم
مامان مهسا
پاسخ
چشمات قشنگ میبینه خاله شادی جون . اره قدش به باباش رفته. همچنین شما تینا ورایان روببوس
مامان محیا
21 آبان 92 15:40
پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر چون شیشه عطری که درش گم شده باشد... السلام علیک یا اباعبدالله
مامان مهسا
پاسخ
السلام علیک یا اباعبدالله التماس دعا فرزانه جونم
مامان صبا
21 آبان 92 18:45
سلام دختر خیلی نازی دارید ماشالا. یه سوال دارم.شما همیشه لباسای خیلی قشنگی تنه گل دخترتون میکنید میشه بپرسم از کجا خرید میکنید؟ دختر منم تا 1 ماهه دیگه دنیا میاد.ایشالا که خدا به همه ی بچه ها سلامتی و عاقبت به خیری بده. خواهش میکنم جواب سوالمو بدین. تو این شهر غریبم و خیلی به مراکز خرید آشنا نیستم.مرسی
مامان مهسا
پاسخ
اول ا زهمه خوشحالم که به وبمون اومدید . دوم اینکه یه سری رواز دبی و کیش واسش گرفتم ،مابقی رواز شیراز و تهران واسش گرفتیم..یه تعدادش هم زن عموش و عموجونش زحمت کشیدن. .من بندر عباس خرید نمیرم. در ضمن قابلی نداره.امیدوارم که به سلامتی فارغ بشید و نی نی نازتون رو در آغوش بگیرید ،سالم سلامت ایشاله.
مامان ایمان
21 آبان 92 21:39
سلام مهسا جون امروز کجایی منتظرت بودممممم
مامان مهسا
پاسخ
سلام عزیزم زیر سایه ات روشن بودم که شما کجا بودی؟
♔ αϻἰг κнаη ♔.
21 آبان 92 21:43
سالگرد عروسیتون مبارک انشالله همیشه شاد و خوشحال در کنار کوچولوتون باشید اینـا برا نورا چقد این فسقلتون نازه ماشالله [ما برای این نوراتون سورپرایز هائی داریم در آینده
مامان مهسا
پاسخ
ممنون امیر خان گل ما هم برای شما ارزوی سلامتی داریم بابت سوپرایز اینده تون هم مرسی
♔ αϻἰг κнаη ♔.
22 آبان 92 0:41
مهسای عزیز من یه دستی تو نوشتن دارم یه نـامه برای نورا نوشتم برید به این آدرس http://www.forum.98ia.com/t1125870.html#post12085131 اگراز متن ناراضی بودید اگه از این که بی اجازه عکس نورا رو گذاشتم ناراحت بودید بگید من فورا حذف میکنم : ) ببخشید من از این نامه ها برای دختر نداشته ام زیاد مینویسم من علاقه زیادی به دختربچه ها دارم خیلی دختردوستم به خاطر همین دوست داشتم ی نامه برای نورا بنویسم
مامان مهسا
پاسخ
سلام به شما دوست عزیز نه بابا واسه چی ناراحت بشم ممنون که به نورا لطف داری و اون رو امین دلت دونستی و اینقدر با دخترکم مانوس شدی که تونستی واسش نامه بنویسی.اونم به این زیبایی من این رو حتماً ذکر میکنم دوست خوب نورا.از طرف نورابه شما
مامان آوا
22 آبان 92 0:46
مامان مهسا
پاسخ
دوست میداریم خاله
مریم مامان نیکان
22 آبان 92 7:10
سلام عزیز دل خاله 16 ماهگیت مبارک دردو بلات به جونم ، مریضیتو نبینم خدارو شکر که خوب شدی
مامان مهسا
پاسخ
سلام مریم جون خدا نکنه تو رو خدا اینجوری نگو نیکان جون خوبه ممنون که به یادمون هستی میای پیشمون
جیران بخشنده
22 آبان 92 9:25
مهسا جون خیلی خوبه که وسواستون دره از بین میره چون نورا جون فقط واسه یه بار لذت کودکی تجربه میکنه بی خیال باشین بذارین هر کاری دوست داره بکنه البته واقعا میدونم خیلی سخته راستی چه قدر پیراهنش بهش میاد مثل ماه شده بود توش
مامان مهسا
پاسخ
فدای تو جیرانم ،اره راست میگی به خدادارم کم رنگش میکنم در ضمن چشمات قشنگ میبینه ،فدای تو که یه دنیا محبت داری.
حمزه
22 آبان 92 12:58
سلام مهسا خانم امیدوارم که حالتون خوب باشه من ادرس وبلاگتونو رو کاملا تصادفی تو سایت اپارات تو قسمت کامنت ها دیدم(گزارش2030نقد برنامه ماه عسل) گفتم بیام ببینم نورا کی هست وقتی وارد وبلاگتون شدم و عکسهای نورا جونتونو دیدم واقعا لذت بردم خدا حفظشون کنه خیلی کاره خوبی کردید که عکساشو تو وبلاگ گذاشتید امیدوارم بقیه مادرا هم از شما یاد بگیرن در اخر برای شما و نورا کوچولو ارزوی بهترینها رو دارم
مامان مهسا
پاسخ
سلام به شما دوست عزیز خیلی خوشحالم که به خونه مجازیمون اومدید و بر دیده منت گذاشتید حمزه عزیز بی نهایت سپاسگزارم .ما هم برای شما بهترین لحظات رو ارزو میکنیم .و از تعریفاتون ممنون خوشحالم از اشنایی با شما.
مامان نیکا
22 آبان 92 16:16
15ماهگی نورا خانوم مبارک سالگرد ازدواجون هم مبارک...عکساش خیلی مازبو مخصوصا اون لباس قهوه ایه ماشالله خیلی بهش میاد نامه برای نورا هم بسیارزیبا بود وبه دلم نشست عاشق این سبک نوشتنم ما هم به روزیم ...دعونید
مامان مهسا
پاسخ
مرسی خاله جون لطف داری چشمات نازن که ناز میبینی دست امیر جان بابت نامه زیباش درد نکنه . چشم میام.
مامان آوا
22 آبان 92 22:18
راحت باش عزیز جون
مامان مهسا
پاسخ
فدای تو که دلت مثل اب روان ِ
مریم مامان مهتا
22 آبان 92 22:41
خدا رو شکر که سختی ها به خیر و خوشی تموم شده 15 ماهگی فرشته کوچولو مبارک همیشه شاد وسلامت باشه ان شاا... مهسا خانوم تازه اول ریخت و پاش وروجکه بزار بزرگتر بشه اونوقت می فهمی
مامان مهسا
پاسخ
مرسی مریم عزیزم همچنین شما . میگم آخ گفتی کم کم بهش میرسم میدونم واسه مهتا ناز و مامانش
ماهک
22 آبان 92 23:44
وااااااااااای مهسا جون من نمیدونم شما چطوری زنده اید با این عروسکی که دارید؟؟؟ من که هلاکش شدم.....عزیز دل نورررررررررررررا
مامان مهسا
پاسخ
ماهک جون پیامت رو واسه بابا ی نورا خوندم میگه بگو ما روزی هزار دفعه داریم براش میمیریم.منم میگم فدای مهربونیت خدا نکنه هلاک شی
مامان پارسا جونی
23 آبان 92 19:41
من آپم عزیزم بدو بیا
مامان مهسا
پاسخ
چشم الان میام
مامان آوا
23 آبان 92 22:55
سلام کجایی مهسا جون.
مامان مهسا
پاسخ
زیر سایه ات عزیزمخونه کجا دارم برم.
فرناز خاله آرسن جون
24 آبان 92 13:54
عکسهای نورا رو که دیدم یاد این ترانه افتادم که واسه آرسنم میخونم شیطون بلایی خوشگل خوشگلایی میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی منو کشته اون لباسهای قشنگت اون شیطونی هات اون ملوس بودنت خلاصه دیوونه اتم عاشقتم عسلک خاله
مامان مهسا
پاسخ
اِی النازم شاعرم که هستی قربونت برم چشات نازنکه قشنگ میبینی
اليناگلينا
25 آبان 92 15:53
واي كه چقدر با اين پيرهن قهوه اي ناز كه بودي نازتر شدي
مامان مهسا
پاسخ
ممنون خاله ی مهربونم لطف داری
سانی مامی شادیسا
27 آبان 92 15:29
قربون تو دختر ناز برم اون لباس قهوه ای با شلوار چهار خونه خیلی قشنگه و به نورا جونم میاد آفرین که داری از وسواست کم میکنی
مامان مهسا
پاسخ
خدا نکنه مرسی چشات قشنگ میبینه دوستی اره الهی شکر سخت در تلاشم واسه کم کردنش
سانی مامی شادیسا
27 آبان 92 15:30
راستی اون سورپرایز هم خیلی جالب بود واقعا این دخترت انقدر عروسک و جیگره که دل همه رو برده. خدا انشالله حافظ و نگهدارش باشه
مامان مهسا
پاسخ
سانی عزیز لطف داری واسه داشتن دوستان خوبی مثل شما به خودم میبالم .
مامان فهیمه
27 آبان 92 19:38
ای جانم عزیزم خیلی دوست دارم نورا جونم خیلی عکساش خوشگل بود مرسی مامانی خیلی کار خوبی کردی عکساشو گذاشتی ما هم خوشگل خانومو ببینیم
مامان مهسا
پاسخ
خواهش میکنم فهیمه جون شمابه نورا لطف دارید. خوشحالم که بهمون سر زدیما هم شما رو دوست داریم
مامان آرتین
27 آبان 92 22:55
وای که چقدر تو ماهییییییییی خصوصی داری عزیزم
مامان مهسا
پاسخ
لطف داری زینبم ممنون که راهنماییم کردی حتما به توصیه اتون عمل میکنم ارتین جون نازم رو ببوساره خیل ینگران چشماشم اخه میره زیر تی وی میشینه هرکا رم میکنم بازهیچ
بابا و مامان محمد طاها
5 آذر 92 8:15
نورا جون بعضی وقتا این صفحرو بازم میکنم و به چشمات خیره میشم از دیدن چشمات خیلی لذت میبرم خیلی چشمات نازه و معصوم الهی همیشه سالم و تندرست باشی
مامان مهسا
پاسخ
شما لطف داری دوست خوبم چشمهات قشنگ میبینه
دخترک;
7 آذر 92 20:59
خواستم بدون نظر بذارم برم دیدم دخترت خیلی زیباست خیلی به دلم نشست براش اسفند دود کن دعا کن خدا به منم یه دخمل مث الهه نور شما بده
مامان مهسا
پاسخ
عزیزمی خوب کاری کردی من هم شما رو میزارم تو لینک دوستانم چشم حتما چشمهات قشنگ دیده دوستم.الهییی امییییییین