نورا جون نورا جون ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

*** نورا الهۀ نور***

شکار لحظه ها!

        تقریبا ساعت نزدیک به 2 امروزمن و علیرضا مشغول جمع کردن وسیله های سفرم بودیم آخه من ونورا داریم میریم شیراز. نورا این روزا اینقدر شیرین کاری در میاره که باید ثانیه به ثانیه حرکاتاش و شکار کرد به نمایش گذاشت الان میخوام چند تا عکس واستون  تا وقت دارم  از شیطنتاش بذارم این اخرین اپ امروز‚ بعد از اینکه برگشتم از سفرمون و.....اپای نازززززززززززززز واستون میذارم .منتظرمون باشید. البته اینو بگم شاید اگر فرصت شد در حین سفرم پست جدید گذاشتم. اینجا نورا خانوم دمپختک خورده نورا عاشق غذاهای بامزه است نمکدار وفلفلی وترش مزه است میل به شیرینی کم داره .اینو بگم که من از 2 ماه پبش شروع کرد...
29 دی 1391

ذوق و هیجان نورا !!!

امروز  طرفای ظهر که نورا از خواب بیدار شد اونو بعد ازاینکه جاش و عوض کردم و دست وصورتشو شستم گذاشتمش تو رورواک و بردمش داخل اتاقش باورم نمیشد چنان هیجان زده شده بود ذوق میکرد و دورو برش رو نگاه میکرد این طرف واون طرف میرفت ومیخواست دست بزنه به استیکرا، با ذوق وهیجان اون منم به وجد اومده بودم از خوشحالی فقط با صدای بلند قربون صدقه اش میرفتم. میتونم ذوقشو تو عکسا بهتون نشون بدم: اول که حسابی با پارک بازیش مشغول شد بعددونه دونه پوسترای روی دیوار رو نگاه میکرد. عاشقتممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم     ...
29 دی 1391

گالری نورا !!!

 نورا جون و بابامن ! هدیه دایی جون مسلم !واولین روزی که سوار رورواک شدی...17-10-91 ننه نقلی ما رو ببین! نورا و دختر داییش آنسه جون شیرین زبون! الهی قربونتون برم من! ایستادن نورا بدون کمک!   قربون نگاهت مادر ژوووووووووووووووووون! نگاه متعجب نورا به آنسه! الهی دورت بگردم ناز‚ گیتی! اون لبای کوچولوشو! الهی فدات شم با اون ایستادنت! خواب ناز پریماه مامان! ...
20 دی 1391

آخرین جمعه پائیز

جمعه ای که گذشت هواصاف و آفتابی بود نسیم ملایمی هم می وزید این وقت رو مناسب دیدم وتصمیم گرفتم 3نفری به ساحل بریم آخه میدونید که بندرعباس اینطور هوایی رو کمتر مواقعی پیش میاد داشته باشه  خیلی بهمون خوش گذشت ،دریا با اون رنگ زیبای نیلی به همراه ساحلی آرام!! عاشق نگاه کردنتم مامان جون!!!     فدای ژستتون!!! ...
18 دی 1391

عشق مامان

نورا از زمان تولد تا الان عکسهای بسیاری ازش گرفتم که یک به یک زیبا هستن. من چند تایی عکس از 3و 4 ماهگی نورا جان رو به سختی تونستم انتخاب کنم . خوشحال میشم اونارو ببینید! عاشق لبخندتم با اون لبای بی دندونت مادر! فدای نشستن تنهات برم من الهههههههههههههی!   چشماشو ،نمکی! خوابshaun the sheepi       مابقی رو در ادامه مطلب خواهید دید:       نورا در حال بازدید از وبلاگش به همراهی عمو محمد رضا! خواب پروانه ای  وای چکار کردم الانه که مامان بیاد! الهی مادر بمیره که نشستنی خوابیدی اخم نکن بهت...
18 دی 1391

کنجکاوی!!!

نورا هروز که میگذره شیرینتر و بهتره بگم شیطونتر میشه دوست داره به همه جا وهمه چیز سرک بشه اول از همه عاشق TVنگاه کردن‚،چنان محو تماشای کارتون هایی که واسش میذارم میشه که نگو. وقتی واسه خرید میریم بیرون سوار ماشین که میشه فقط دورو برش رو نگاه میکنه ونمیگذاره که کوجکترین چی از زیر ذره بینش بگذره وخلاصه هرجای دیگه ،باکنجکاوی تمام بررسی میکنه ، به وضوح میشه حس کرد و دید مثلا” چند روز پیش من اونو خوابوندم روی تشکش و در حالی که اونو با حرف زدن و قربونت برم و هزار ترفند دیگه سر گرم میکردم، مشغول جمع و جور کردن خونه بودم .دفتر یادداشت خریدهای منزل رو هم گذاشته بودم که با اتمام کار بیام وسایل موردنیاز رو یادداشت کنم رفتم داخل اتاق واسه ...
18 دی 1391

غروب زیبای زمستانی !

هوای زمستانی این روزای بندر عباس خیلی دلچسبه مخصوصا”که مثل امروز مجذوب  غروبی زیبا بشی!نزدیک غروب بود که نورا از خواب بیدار شد نم نمک داشت شروع به بهونه گرفتن میکرد واسه اینکه سرگرمش کنم اونو پشت پنجره اتاقش بردم که  بیرون رو تماشا کنه .اما به جای اون خودم محو و مجذوب غروب  کردن آفتاب روزای مثلا”زمستانی شدم آخه الان هوای اینجا بهارییه!!! سریع دوربین و بر داشتم و رفتم ترانس و چند تایی عکس گرفتم دوست داشتم شما هم این منظره غروب زیبا  واون ابرهایی که به صورت تکه های کوچولوی از هم گسسته باهاله ای از موج رو که مثل توپ های سفید  موج دارریزی که رو ی پارچه نیلی رنگ خود نمایی میکنن تو دل آسمون رو ببینید. ...
18 دی 1391