نورا جون نورا جون ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

*** نورا الهۀ نور***

روزهای پایانی12ماهگی نورا جون ...

1392/5/12 19:57
نویسنده : مامان مهسا
893 بازدید
اشتراک گذاری

-آخر هفته خوبی رو پشت سر گذاشتیم دور تدارکات تولد نورا جون بودیم و یه سر هم بازار رفتیم وچرخی خوردیم وخرید جزیی کردیم و جالب تر از همه اینکه  دیشب یه سر رفتیم ساحل البته واسه چند دقیقه دریا حسابی موج میزد و بسیار زیبا بود همین که از ماشین پیاده شدیم به ثانیه نکشید ، چنان موجی روی سر من ونورا و بابا خراب شد که نگو خیس وتِلیس شدیم، حسابی خندیدیم ، برگشتیم داخل ماشین و حرکت کردیم به سمت منزل اما حیف که دوربین همراهم نبود که از اون موجهای زیبا عکس بگیرم .

اما از نورا خانمی که حسابی بلا شده پتوش رو برمیداره و چنان اون رو به سر و صورتش میکشه که نگو .میگم بگو نازی میگه نانی و دائم داتیی داتیی میکنه یعنی دالی و به محض گذاشتن آهنگ از سرجاش بلند میشه و میایسته و شروع میکنه به دست تکون دادن و رقصیدن .

به گل هم دُل ، به توپ هم میگه تووو .به محض گفتن یک فوراً میگه دو ،گاهی وقتی که میلش باشه تا یه چیزی رو بر میداره میگم لطفاً بده به مامان اون رو میذاره تو دستم اما بیشتر نه نه میکنه تازگیها هم کنترل tvرو برمیداره و میره جلو به من اشاره میکنه اِیه اِیه و دکمه هارو فشار میده به نشونه روشن کردن خوابش هم الهی شکر از رو ز سه شنبه ای که یه روزه رفتیم جهرم و برگشتیم خیلی خوب شده اما غذا خوردنش نه ...راه رفتنش هم که بسیار عالی شده و داره تمرین میکنه که با کفش و دمپایی هم راه بره آخه یه مقدار واسش سختِ احساس میکنم پاش رو سنگین حس میکنه و قدمهاش رو سنگین بر میداره.

یه کار جدید که یاد گرفته سرش رو میبره زیر شیرآبسرد کن و خیس میکنه و میگه آبِ آبِ.

تلفن رو خاموش و روشن میکنه میخواد بگه الو میگه اوو بابا ،اوو بابا دَدَ.

دست میذاره روی بینی من و بابایی میگه دینگ دینگ.

 میز تلفن رو میکشه جلو و از سر جاش جابه جا میکنه به محض اینکه میرم سمتش سریع فرار میکنه و میخنده .

و اما آبریزش لثه ها همچنان ادامه داره و میخواد دندون جدید در بیاره.

از میز و مبل و بوفه هم که راحت بالا پایین میشه و حسابی من و میترسونه که یه وقت نیفته و بلایی سرش بیاد . خلاصه که حسابی شیطون وبلا شده وهمه چیز از دست  این ناز دختر ترگل مافراریِ.

خلاصه مطلب که نورا در این چند ماه اخیر از 6 ماهگی تا الان شروع به چهار دست و پا رفتن و در اوایل نه ماهگی ایستادن و در اواخر برداشتن اولین قدمهای زیبا وشروع به راه رفتن . داشتن 4 دندان و تکه تکه حرف زدن که به شیرینیش افزوده شده .عاشقشتممممممممممممممممم نااااااااااااااااااز من. روزهای شیرین تولد نورا تا الان مثل فیلم از جلو چشمهام گذر میکنن . و هرلحظه دلم میخواد دوباره تکرار بشن.

ادامه مطلب شهر فرنگِ   عکسهای نورا از همه رنگِ یادتون نره:

 

عشقمییییییییییییییییییییییییییییی



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

بابای یسری جان
12 مرداد 92 21:10
با سلام
نوشته های زیبایتان را که در این پست می خواندم ، با بند بند وجودم می توانستم احساس کنم وقتی کارهای دلبندتان که حالا جذاب تر شده است را می نویسیدچقدر ذوق می کنید ، چقدر پر و بال می گیرید وچقدر برای داشتن چنین نعمتی خداوند بزرگ را شاکرید.
من به سهم خودم برای داشتن چنین فرشته ای در خانه تان به شما تبریک می گویم و در آستانه اولین سالگرد حضور باشکوهش در کنارتان بهترین ها را برایتان آرزومندم .


ممنون ماهم بهترین هارو برای شما و یسری جونم آرزومندیم.
بابای یسری جان
12 مرداد 92 21:11
جسارتا اگر قابل دانستید ما رو لینک کنید .
برای نورای خوشگلم


شما با کمال افتخار از همان روز اول آشنایی لینک شدید درآرشیو لینکها هستید.
مامان آوا
12 مرداد 92 21:39
دماغش چی شده خاله


الهی بمیرم هر دو طرف بینیش با ناخن من اینجوری شده دیروز خودم کلی گریه کردم با گریه هاش خاله جون.
سانی مامی شادیسا
13 مرداد 92 13:30
چقدر ملوسه اخه این گل دختر.
مامانی یادت نره براش اسپند دود کنی!
راه رفتن با کفش براشون یه جوریه. کار خوبی میکنی که داری تمرینش میدی با کفش بتونه راه بره.
من هم دارم سعی میکنم که شادیسا توی خونه با کفش راه بره تا بیرون اذیت نشه!


چشم خاله جون.
مامان ستیانفس
13 مرداد 92 14:13
ای جووونمدیگه داری یک ساله میشی عسلماشالله خوشگل و شیطون مامانی اگه نورا جون رو میدیدم کلی بوسش میکردمپس تو جای من کلی ببوسش


چشم خاله شما هم ستیا جون نازم رو ببوس
فرناز مادر آتیلا
13 مرداد 92 14:39
آخه جانم...........چه دامن خوشگلی داره چقدر بهش میاد........


ماییم دیگه خاله جون .چشمهات قشنگ میبینه
لیلی مامان یونا
13 مرداد 92 15:16
ای جااااااانم یه عالمه بوس برای نورا جون


مرسیییییییییی
مامان فرزانه
13 مرداد 92 18:00
الهی خاله دورت بگرده اینقدر خوشکلی


خدا نکنه خاله چشمهات قشنگ میبینه
مامان آوا
13 مرداد 92 18:07
زودی خوب شو نورا جون مامانی کوتاه کن ناخنتو


چشم خاله جونی ناخونمو کوتاه میکنم
محدثه
13 مرداد 92 19:08
عاشق دامن لی تم خان مقرتیییییییییی


ماییم دیگه
فرزانه مامان ستايش
14 مرداد 92 1:43
انشاا..كه نورا جون راي مياره .ما هم بهش راي ميديم


ممنون خاله ایشاله
مامان فهیمه
14 مرداد 92 16:30
عزیزم ماشالله هزار ماشالله الهی زنده باشه نورای نازم

ممنون خاله جون
مامان دینا
14 مرداد 92 18:10
ماشالا نورا جون خییییلی نازه.تولدشم پیشاپیش مبارک باشه.بوووووس


مرسیییییی خاله
فرناز خاله آرسن جون
14 مرداد 92 21:50
من آخر سر مجبور میشم بیام اونجا نورا رو قورتش بدم اخه یه دخمل اینهمه ماه میشه ،میترسم اخر سر چشت بزنم خاله قربون اون حرفات برم که مثل خودت با نمکن اون دامن منو کشته اون دمپایی آبی هات که اخرشه به قول مامان مهربون عکسهای نورا از همه رنگه مرسی مامان مهربون که عکسهای ناز میگیری از خوشگل خانوم




قربون تو خاله فرنازم خیلی به ما لطف و محبت داری قابلمون بدونید تشریف بیارید ارسن من رو یه عالمه ببوس
نرگس مامان باران قلنبه
15 مرداد 92 16:26
سلام مهسا جوووووون
ماشالا خیلی نورا خوشگله البته سلیقه شما هم تو لباس پوشوندن عالیه و زیبایی دخملی رو هزار برابر کرده ماشالا هزار ماشالا واقعا زیباست
راستی نمیترسی بالای آب سرد کن میزاری خیلی خطرناکه
حالا هی با اون دریاتون دل ما رو بسوزونید
الهی دورش بگردم با اون رقصیدنش


ممنون عزیزم شما خیلی لطف داری به ما باران جونم رو ببوس این کارای خطر ناک رو باباش انجام میده بازم مرسیییییییییییی
خاله زوزی
15 مرداد 92 19:24
سلام مهسای عزیز
هر بار که میام اینجا و عکسای جدید نورا کوچولو رو می بینم کلی ذوق میکنم.
می بوسمش از راه دور
خیلی ناز نازیه
دعا کن خدا به منم یه نی نی مثل نورا خوشگله بده.
دوستون دارم
سعی میکنم زود به زود بیام پیشتون
نورا جووووون رو حسابی ببوس عزیزم
روزات بهاری

خیلی خوشحالم که دوستان خوبی مثل شما دارم امیدوارم هرچه زودتر خدا بهت یه نی نی خوشکل بده منتظرتیم بیااااااااااااااااااماهم بوس فرستادیم بگیرش
روزهای شیرین
16 مرداد 92 2:51
جانم عزیزکم از وقتی ندیدمش خانم تر و خواستنی تر شده! تولدش هم از الان مبارک باشه انشا... تولد صدسالگی ...اینارو می خونم با خودم میگم یعنی جوجه منم دو ماه دیگه این کارا رو می کنه!!!!!!! وای که چه قدر شیرینن کوچولوها


خیلی خوشحالم که سر زدی و اومدی و حالتون خوبه ممنون اره صبر کن دیر وزود داره سوخت وسوز نداره هههههههههه
پونه
16 مرداد 92 11:46



مرسییییییییی خودت گلی گلم
مامان آنی
16 مرداد 92 16:58
ای جونم عروسک خوشگلم من عاشق عکسات با لباس های قرمز شدم خوردنییییییییی


ممنون خاله محبت دارید
جیران بخشنده
17 مرداد 92 17:26
سلام من از خواننده های خاموش وبلاگتون هستم و14 سالمه وعاشق بچه هام دختر خیلی خوشگلی دارین


ممنون عزیزم خوشحالم که دوست خوبی مثل شما به ما سر میزنه
شقایق مامان آرشا
17 مرداد 92 22:01
شیطونک خوشمزه مامانیی اما خیلی عکستون خطر ناکه رو آبسرد کن مراقب خوشگل خانوم ما باشید


ممنون عزیزم یکی به بابایش بگه که آخر خطرِ
مریم
17 مرداد 92 22:45
سلام عزیزم خوبین؟
عیدتون مبارکـــــــــــــ
شب قدر خیلی دعات کردم


ممنون عزیزم عید شما هم مبارک مرسی که به یادمون بودی.