اندر حکایت 14 ماهگی دخملی...
این روزها نورا خیلی خیلی شیطون و بلا و بازیگوش شده فرصت هر کاری رو ازم گرفته اگرکه دیگه خانومی بره و اتاقش و با اسباب بازیهاش بازی کنه که من بتونم به کارام برسم .و گرنه دائم باید مراقب باشم که از مبل و تخت میره بالا یهو نیفته و اتفاقی واسش پیش نیاد .
گل من حسابی رقاص شده و نی نای نای رو خیلی خیلی دوست داره و با هر چیزی که آهنگ و ریتم داشته باشه حتی نشستنی شروع میکنه به رقصیدن و دست و پاشو تکون میده که هرکس ندونه میگه که ما تمرین رقص داریم تو خونه با نورا جون.
بوس کردن و کاملاً یاد گرفته و دائم به من و علیرضا میچسبه و ما رو میبوسه اما خدا رو شکر فقط خودمون ،بقیه رو فقط دست میزاره روی لبش و بوس میفرسته .
مبل ، تلفن ، آبسرد کن ، اوه یادم رفت کابینتهای بیچاره و ظرفها ،سبد پیازو سیب زمینی اینها همه از دستش عاجزن .روزی 50دفعه کمه اینها رو باز و بست میکنه و میریزه بیرون و بالا و پایین میکنه خدا میدونه من اون لحظه چه حالیم و دارم از تو خودم و میخورم البته بعضی موقع ها هم خیلی شیرین خودش میکنه نا گفته نماند زوری همه رو هم جا میده تو کابینت .
تازگیها هم یاد گرفته ،من که دارم رختخوابها رو جمع میکنم پتو و بالش خودش رو میاره و میده به من یا اینکه به زحمت سعی میکنه که بزاره روی رختخوابها .
کوسنهای روی مبل رو اگر بندازه پایین بعد ازاینکه خسته شد که البته خستگی تو کارش نیست اونها رو برمیداره و بی اونکه جابه جا بزاره میزاره سر جاشون ،من که متعجب میشم که این دخملی از کجا داره اینهمه چی و یاد میگیره آخه بعضیهاشو من که بهش تا الان هم یک بار نگفتم شاید خودم و که میبینه یاد گرفته و احساس مسئولیت میکنه و این خیلی خوبه و راضیم که از الان نظم و رو یاد بگیره که هر وسیله ای رو که بر میداره بزاره سر جاش .
کاملاً یاد گرفته با لیون نی دار آب یاآبمیوه رو نوش جان کنه .خوب جا داره بگم چند ماهی هست که لیوان رو میدادم دستش تا نم نمک یاد بگیره اولش که خودش رو میکرد خیس خیس اما الان خدا رو شکر راحت میتونه استفاده کنه .
یه کار جالب دیگه : وقتی که خیس کرده یا پی پی کرده دائم دست به پمپرزش میزنه و میگه مامی ،،میفهمم که بله باید جاش و عوض کنم و این نشونه خوبیه واسه اینکه میتونم پروژه پمپرز گیریش رو به راحتی سر وقتش انجام بدم . آخه کی اون روز میرسه چقدر دوست دارم نورا دیگه پمپرز نشه .
امان از ساعتی که علیرضا میاد خونه چونکه اومدنش با خودشِ اما رفتنش با نوراست . اینقدر باباییِ که نگو تا نیم ساعت بعد از به زور بیرون رفتن بابایی فیلم گریه و جیغ های سرخش رو داریم.
دایره لغاتش هم خیلی بهتر شده . یهو یه کلمه هایی رو تکرار میکنه با گفتن من، که واسه همون یه بارِ،میدونیدچرا؟! چون من از فرط خوشحالی چنان جیغ میکشم و تو بغل میگیریمش که فکر کنم یادش میره که چی گفت آخه وقتی میگم دوباره تکرار کن نمیکنه.
شیر خوردنش که مثل همیشه سر جاشو به موقع است و خوبه اما من اصلاً دوست ندارم چون خیلی دارم سعی میکنم که شیرش رو کم کنم و به غذا علاقمند اما یه کوچولو سخته .نه که غذا نخوره اونجوری که من دوست دارم نمیخوره شاید توقع من خیلی بالاست .
سوت زدن رو بلده و یاد گرفته کافیه یه کار جلوش انجام بدی سریع تکرار میکنه.
واسه دیدن لطفاً بیاین اینجا
نورا یِ بازیگوش من
نورا نمیدونم چه حکایتیِ که بیشتر دوست داره تو گوشه باشه یا میره پشت مبلها قایم میشه .
این هم از سبد جا پیازی و سیب زمینی و ظرفهای بیچاره که از دست نورا روزی چند بار ریخته میشن بیرون و جمع میشن و دوباره روز از نو روزی از نو
و یکی دیگه از علایق نورا که خیلی دوست داره و زیاد این کار رو ازش میبینم اینه که در کوچکترین جا ها فرقی نمیکنه کجا و چی باشه خودش رو میخواد جا بده این نمونه اش
من و ببین خیلی خوش خیالم به نظر خودم از دست نورا مبل رو وارونه گذاشتم که نتونه بره بالا و پشت بوفه نمیدونستم این وروجک از دیوار راست هم میره بالا و دست به هرچی خواست میزنه اخی تلفن بی نوا رو ببین از دستش چی میکشه
روزی چند بار هم من و علیرضا رو وادار میکنه که ببریمش تو حمام اب بابیی و حاضر به بیرون اومدن هم نمیشه فقط کافیه بیاد بیرون این میشه حال وروز خودش و روزگار ما (گریه و قهر وناز)
و میره بست میشینه پشت در حمام و به هیچ صراطی مستقیم نیست
محو تماشای tv ودرحال بسکویت خوردن با فکر عمیق
وابستگی شدید به پتو و بالش جدیدش که متعلق به مجردی بابا جونشِ
الهی بمیرم با چنگ و دندون داره پتوش رو میاره که بده به من بزارم رو رختخوابها اما من هم گذاشتم خودش بزاره
به ثانیه نمیکشه دوباره میره بالش رو میاره اما اینباربرای شیطنت و میخواد بزاره روی مبل
بی خیال شدن از بردن بالش و مراحل خوردن زمین وسط مبل
و چندتا از وسایلهای آموزشی نورا که ا زقبل تولد و بعد از اون واسش تهیه کردیم البته زحمت بیشترش رو ویدا (زن عموی نورا) وخاله محبوب کشیدن دی وی دی آموزش زبانpepa pig روبه توصیه مادرانه زن عموش تهیه کردم اما پک صد افرین رو 5 ماهه بود که واسش تهیه کردم و فرهنگ لغت عکس دارزبان انگلیسی+فلش کارتها رو خاله محبوب با سی دی آموزشی کیتی رو تهیه کرده.
البته این پازها جزئی از وسایلهای اموزشی رده سنی نورا ست که زن عمو ویدا بهش داده .نورا خیلی وسایل آموزشی داره ولی الان بیشتر به عنوان بازی کردن ازشون استفاده میکنه یا تو دهن میکنه که من دردسترسش قرارنمیدم.