شمال (بندر انزلی)
دوستای خوبم سلام دلمون واستون حسابی تنگ شده بود خیلی دوست داشتم زودتر از اینا آپ بشم اما اینترنت خونه مشکل داشت ونتونستم آپ جدید بذارم، آخه ما جمعه عصر ساعت 8 پرواز داشتیم واسه بندر عباس و برگشتیم خونمون مسافرت 20روزه مابیشتر از یک هفته طول نکشید . امااین یک هفته هم واسمون عالمی داشت من که 5 سالم بود که رفته بودم شمال و میشه گفت اولین بار بود که اون طبیعت بکر و زیبای شمال رو دیدم .از سفرمون بگم اول از همه که 20 ام ساعت 8 بود که پروازمون نشست فرودگاه رشت وعمو اسماعیل (عموی علیرضا )و خانومش اومدن استقبالمون و ما رو به منزلشون که بندر انزلی‚ بردن 2 روز اونجا بودیم و بعد از اون رفتیم خونه دایی علیرضا دایی غلام که کپورچال هستن رفتیم تقریبا 2 روز هم اونجا بودیم و دوباره من و نورا جون برگشتیم خونه عمو و 3 روز آخر رو هم خونه عمو اسماعیل بودیم و از فرصت استفاده کردیم .به همراه عمو وزن عمو رفتیم بیرون .
اول از همه که از شفارود گذشتیم و اون بیجار یا همون شالیزارهای برنج و دیدیم که فوق العاده زیبا بود بعد از اون به منطقه پره سر و ا’سالم و ساحل گیسوم رفتیم واقعا دیدن داشت روز 5 شنبه هم که دوباره از مسیر دیگرشفارود سر از ا’ردجان و و تو راه برگشت کارخانه بزرگ چوکا که نزدیک شهر پونل بود و بعد از اون هم رضوانشهر و در آخر هم انزلی هوا که نگو فوقالعاده بود ابری و گاهی اوقات هم نمی از بارون که دل و روح ادم و تازه میکرد . اما از اینا که بگذریم نورا کوچولوی ما یه کوچولو سرما خورد وبه همین دلیل نتونستیم جای دیدنی دیگر رو بریم ولی روی هم رفته خوش گذشت .
یه تعداد عکس گرفتم دوست دارم شما هم ببینید.
نمایی از دریا(طبقه پنجم خونه عمو اسماعیل)
اینجا هم خونه دایی علیرضا (دایی غلام ) که ایون و حیاط خیلی با حالی داشت.
اینجا هم مسیر ساحل گیسوم
(ساحل گیسوم )به شخصه عاشق این عکستم مامان من
نورا و عمو اسماعیل
مابقی رو در ادامه مطلب ببینید:
ساحل گیسوم
فدای دندونات قشنگم که داری دست دسی میکنی.
نورا حسابی محو تماشای این گاومیش ها شده بود .
اینجا هم یکی از خیابانهای غازیان بندر انزلی
ساحل شفارود
نورا وزن عمو اسماعیل