3 موضوع بی ربط...
اولاً :کودک درون من
دیشب داشتم پست جدید زیبای وبلاگ نیروانای عزیزکه توسط دوست خوبم مامان فریبا ویرایش میشه رو میخوندم که با خوندن پست و مطالب زیباش تلنگری به روحم زد تا مختصری از کودک درونم بنویسم شاید به نظر بی ربط بیاد اما مینویسم .
از کودک درونی مینویسم که تا جایی که ذهنم قد میده از 4 سالگی تا 12،13 سالگی شاد و خندون بود و این دنیا واسش رنگی بود از صبح که بلند میشدم از خواب طبق میل اون جلو میرفتم و زندگی میکردم روح کودکانه ام زیاد بود یادمِ که دائم کلنجار میرفتم با بابای خدا بیامرزم ودادشم که tv روی کدوم کانال باشه تا بتونم تک تک برنامه های کودک رو نگاه کنم و از زیر ذره بینم نگذره اون موقع که اینقدر برنامه های tv فشرده نبود مثل الان به وقتش منتظر دیدن چهره خندان و خوشرو مجریهای کانال 1 و2 خانوم رضایی و خامنه ای مینشستم، وای از کودک درونم که این خوشی رو چند سال بیشتر تجربه نکرد دیگه از سنی که گفتم دنیای رنگی رو واسش کنار گذاشتم و در گیر دنیای سیاه و سفید شدم که با هیچ مداد رنگی نمیشد رنگیش کنی هر طرف و نگاه میکردم سیاهی و سفیدی که از فرط زیادی رنگشون چشمام خسته میشد و کودک درونم رو کردم داخل قفسی و گذاشتمش گوشه دلم طفلک از این طرف به اون طرف هجوم میبرد تا خودش رو آزاد کنه اما نمیشد خیلی درگیرِ غم و تجربه های تلخ زندگی شده بودم غم از دست دادن عزیزان ، مشکلات در هم بر هم .
بگذریم تا اینکه احساس کردم داره دوران تلخ کم رنگ میشه و دوباره کودکم داره زنده میشه و جون میگیره و میخواد پر و بال بگیره با علیرضا ازدواج کردم و بعد از مدت کوتاهی وجود ناز یه طفل معصوم که همه چی رو از اون دارم تو وجودم نقش بست اون کودکی که باعث شد کودک من از قفس آزاد شه و پر وبال بگیره و رها بشه و طعم دوباره ازادی و رویای کودکی رو بچشه و حس تازگی پیدا کنه بله این فرشته کوچولو با اومدنش کودکی من رو برگردوند کاری کرد که الان نزدیک به 15 ماهه البته به غیر از اون نه ماهی که کودک درونم باهاش رابطه عمیق و درونی داشت، کودکم رو دادم بهش تا در مکتب کودکانه اش باعشق کودکیش بزرگ کنه و جان دوباره ببخشه .
این کودک ناز من ،فرشته آسمونی هدیه ای بود برای دوباره کودک بودن من و زندگی دوباره رو چشیدن .کودک زندگی کودکیم ،کودک روح بخش کودکیم ،کودک دنیای کودکیم عاشقانه با حس کودکی و عشق کودک درونیم که با وجودت جاودانه اش کردی میپرستمت و دوستت دارم .
دوماً : روز کودک
کاش ،دنیا همیشه کودک بماند و کودکانه ترانه های عاشقانه اش رالالایی شبهای بی خوابمان کند.
کاش دنیا به زیبایی روزهای کودکی میشد!
کاش کودکان صمیمیتشان را همچون دوستیهای بی ریایشان فراگیر میکردند.
کاش دنیا سراسر کودکانه میشد و ما کودک.
اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت و نه هیچ مادری بهشتی می شد.
کودک کودکانه هایم ، کودک عشق کودکی ، کودک ناز،یاد آور روزهای کودکانه ام، شکوفه بهاریم روز جهانیت مبارک
سوماً:تولد
نوبتی هم که باشه نوبت منِ، 17 مهرماه روز تولدمِ
بیاین جلو : تفلدم مبارک باشه ...