روزانه های مامان و دختر ...
از اونجایی که من و نورا بیشتر اوقات بهتره بگم همیشه تو خونه تنها هستیم. به چه دلیل ؟!براتون میگم:
خوب ساعت بیولوژیک نورا جون صبحها تایم 10بیدارباش میزنه گاهی هم این ور و اونور داره اما بیشتر اوقات 10 صبحِ و بیدارشدن نورا و بیدارشدنِ tv با اشاره اُواُو بله باب اسفنجی رو میخواد روشن میشه. تا از خواب بیدارشیم و دستی به سر و صورت بزنیم و رختخوابها رو جمع و جور کنیم میشه 10:30 الی 11 به دلیل اضافه وزن بنده و اصرار همسری میشینیم مثلاً صبحانه ساعت 8 صبح رو نوش جان میکنیم .
بعد از اون نورا خانوم مشغول tv نگاه کردن و رژه رفتن تو خونه ووووو... الباقی ...بماند.
من هم با یه کوچولو درگیری واسه نهار درست کردن بالاخره به یه نتیجکی میرسم و دور کار میگیرم و در حین اون ورزش بشین و پاشو دارم اخه نورا وادارم میکنه 50 بار شاید هم بیشتر وسایلهای بیرون ریخته از کابینت و کشو ها رو جمع کنم بزارم سر جاش ولی چه فایده روز از نو روزی از نو...
علیرضا میاد خونه ،حالا گاهی اوقات نورا جون خوابه گاهی هم بیدار .اگر خواب باشه که نهار در سکوت و آرامش میل میشه و اگر بیدار باشه برابر با شنیدن مکرر بابایی گفتن و بیا بیا ...علیرضا باید بره تو اتاق خانومی و به بازی کردنش نگاه کنه .
ساعت 3:30مرد خونه باید بره و دوباره فیلم جیغهای آتشین و بنفش با بازیگری نورا پشت سر بابایی که من مجبورم نورا رو بیشتر اوقات به اجبارم که شده بخوابونم آخه به هیچ صراطی مستقیم نیست.
دوباره تنهایی من و دختری !
با بازی و tv تماشا کردن و خنده و غر غر میگذره تا بابای خونه ساعت 9:30تشریف بیارن. اگر خرید داشته باشیم میریم بیرون اگر نه که هیچ .اکثر اوقات علیرضا خرید خونه رو انجام میده چون با نورا واسه خرید مایحتاج خونه رفتن یه کم مشکله...
و به دلیل وسواس بنده این طفل معصوم نه به محوطه مجتمع میره واسه گردش و بازی و چرخ زدن نه زیاد پارک و از اینجور جاها (کارم اشتباهه مگه نه؟! قبول دارم خیلی )آخه وقتی میبریمش پارک و یا هر جای دیگه فرقی نمیکنه دائم استرس خوردن زمین و دست زدن به هر جایی و چیزی رو دارم این روزها هم که پاییزه و هوا رو نمیشه شناخت نورا هم که تازه خوبش شده و میترسم خدایی نکرده مریض بشه دوباره البته وسواسم همیشگیِ.
به نظرم نورا اینقدر شیطونِ تو خونه به همین دلیلِ نه !!! دوست داره خودش رو یه جورایی خالی کنه میدونید چرا این رومیگم .اینو داشته باشید تا مابقی در صفحه بعد ببینید!!!
میره دیگه چکار میشه کرد. خیلی وقته میخواستم این صحنه رو شکار کنم تا امشب موفق شدم.
دلیلش رو گرفتید ؟وقت سر خاروندن و بیرون رفتن نداریم با این وروجک جدا از وسواس که ذکر شد.و این میشه که همیشه تنها هستیم
پ .ن 1: راستی برای دیدن دو کلیپ ویدیو زیبا و دوست داشتنی از نورا اینجا و اینجا رو کلیلک کنید.احساس زیبا تون یادتون نره دوستیها حتماً بنویسید.
پ .ن 2: امروز 13 آبان ماه اولین بارون پاییزی بارید وسر و روی شهر رو شست.عاشق اون بوتم بارون زیبا
پ .ن 3:دیشب علیرضا خرمالو گرفته بود چون من خیلی دوست دارم واسه اولین بار بود خرمالو هسته دار دیدم اونم 4 تا مثل هسته آلوسیاه، علیرضا هم ؟! شما دیدید تا به حال آیا؟!
پ .ن4 :دوباره سوپرایز، خاله ستاره تو رو خدا اینقدر ما رو شرمنده نکن. روی عکس کلیک کنید.
دختر پیرهن گلی مامان.
از همه چیزعکس گذاشتم ، ازدور تلفن رفتنهای بی حسابت و اون دایی گفتنهای شیرینت، شیر خوردنِ با ادا و اصولت.
از دربستن اتاق روزی 100بار و نشستن پشت در،از دنبال بازیمون که تو گرگ میشی ومیای دنبالم.
از اون هیجانی نگاه کردن به tv،خندهای شیرینت که قند تو دلم اب میکنه.
الانم چند روزِ که دائماً دورمی و فقط من و می بوسی اینقدر دلچسب که دلم نمیخواد اون لبای کوچولوی گرمت رو از رو صورتم برداری
از کنجکاویت واسه روشن کردن صندلی آهنگ دار اونم با چنگ ودندون.
از اون لحظه ای که چشمات ومیبندی و منتظر و خندون که بابا کوسن پرتاب کنه واست و بازی کنی و از ته دل قهقهه بزنی جانممممممممم.
از لحظه ای که ساعتها میایستی به بوفه خیره میشی و با خودت حرف میزنی.
اویزون شدن به تخت و برداشتن عروسکهای مورد علاقه ات که اول اونهارو میخوابونی رو بالش و بهشون شیر میدی.
از اون خمیازهای بی حد و حساب اما دریغ از نیم ساعت خواب.
واااااااااااای از دلبریهای دخترونه واسه بابایی .
از موگیرهای بیچاره که واسه ثانیه تو اون موهای زیبات نمیتونن خودنمایی کنن ودر میاری و میخندی و من اصلاً این کار رو دوست ندارم با اون موهای ژولیده تو رو ببینمت اما نمیشه نمیزاری...
وپارک رفتن امروز که دیدم بدو بدو رفتی سمت پله های سرسره و رفتی بالا با وجود اینکه دلیل نبردنت رو گفتم اما نمیدونم بلد بودی بری بالا .
عزیزکم،نقل و نبات من ،لپ گلی ،کوه نمک.سرخوشیت پایدار و همیشگی عشق کوچولوی من،فرشته ناز آرزوهای من
و عاشق گامهای همیشه پایدار و استوار پدر و دختر، عاشقانه میپرستمتون .
ممنون که با روزانه های ما همراه بودید دوستتون د اریم دوست جونیای خودمون