حساسیت !
بمیرم الهی از چند روز قبل از عید نورا کم کم سوختگی ادرار پاش خودش رو نشون داد مثل قبل از پماد هایی که داشتم استفاده کردم اما به بهبودیش کمک نکرد به قولی از طب قدیم استفاده کردم (روغن خوراکی ، شیر خشت و...) اما هیچ تغییری نکرد وقتی برگشتیم از جهرم بردمش دکتر و و باز هم پماد هایی که دکتر داد فایده نداشت از مرکر کرم (دوا سرخ )استفاده کردم باز هیچ ، حتی از کهنه بچه و مامی گره ای هم واسش تهیه کردیم گفتیم شاید به پمپرز حساسیت پیدا کرده اما فایده نداشت .دیگه کم آوردم تا اینکه عمو مهدی نورا با یکی از دوستاش که دکترِ مشورت کرد 2 نمونه پماد و و یه شربت واسه شستشو پیشنهاد داد اما باز من و علیرضا با تهیه این داروها نورا رو دکتر بردیم وبا نشون دادن داروهای قبلی به دکتر ،لبخندی زد و گفت :آخه من چه دارویی بنویسم شما که همه رو استفاده کردی و تاثیری نداشته دارو هایی که دوست عمو مهدی معرفی کرده بود رو نشون دادیم و تایید شد که ما اونا رو استفاده کنیم الان 2 روزه که نورا بدون هیچ گونه پمپرزی خانوم گل من واسه خودش آزاد میگرده و حسابی خوشحاله و خدا رو شکر بهتر شده و من هم از خوشحالیش خیلی خوشحالم آخه خلیی درد داشت .و گل به گل خونه رو خرابکاری میکنه اما من همه چی رو جمع کردم و فقط از صبح که بلند میشم دستم تو آب و شستشوِ.وسواس دیگه تو خونه تا چند روز معنا نداره .