کیش (دو روز دوم)
خوب دوستهای خوبم بهتون قول دادم که ادامه سفرمون رو هم شما رو با خومون همراه کنم ما امروز عصر ساعت 5 پرواز داشیم و برگشتیم بندر عباس الان هم باز مثل دو شب پیش که پست قبلی رو واستون گذاشتم نورا جونم ،عمر مامان خوابه با این وجود که این 4 روز فوق العاده بهمون خوش گذشت اما دیشب آخر این سفر به دلیل یه اتفاق بد که واسه نورا افتاد و خدا خیلی به من و علیرضا رحم کرد. کاممون تلخ تلخ شد . عزیزدل مامان دیروز بعداز ظهر ساعت 3 از طرف هتل ما رو به پارک دلفیناریوم بردن و برنامه تا ساعت 10ادامه داشت و خیلی خیلی خوش گذشت دوست داشتم این پست رو به با عنوان بعد از ظهرطلایی پارک دلفین واستون آپ کنم اما به دلیل این اتفاق نشد بگذریم نورا در این فاصله ما رو خیلی اذیت نکرد و تک تک برنامه ها رو دنبال کرد ، با هیجان و ذوق وخنده ولی من و علیرضا تصمیم گرفتیم که سکانس آخر رو که پرشین شو بود رو نریم و به خاطر گرمی هوا و یه کوچولو احساس خستگی در چهره نورابرگردیم هتل،
ساعت 8 بود .نورا در این فاصله که میخواستیم به در خروجی پارک برسیم خوابش برد ، از در پارک اومدیم بیرون خواستیم کالسکه نورا رو که این چند روز فوق العاده به جونمون رسید رو از یه بلندی 20 سانتی شاید کمتر بیاریم پایین که یهو دکمه های جلو کالسکه باز شد و نورا با اون معصومیت توی خواب با صورت نقش زمین شد من که سر اندر پا کرخت شدم انگار که یه آب سرد ریختن روی سرم و دست و پام سست شد و شروع به لرزیدن فقط با جیغ و داد و خود زنان گفتم علیرضا ، وقتی علیرضا نورا رو بلند کرد فوراً از من دور شد و من دنبالشون میدویدم یهو دیدم صورت نورا غرق خونِ و هِق هِق کنان گریه میکنه سریع آژانس گرفتیم و رفتیم سمت بیمارستان اما خدا رو شکر دکتر، نورا رو که دید و علائم بعد از زمین خوردن رو ازما پرسید گفت هیچ مشکلی نیست ونیاز به بخیه نداره ، شستشو داده شد و روی زخم رو چسب زدند، اما تاکید کردکه تا صبح مواظبش باشید که خدارو شکر هیچ اتفاقی پیش نیومد .
امرو ز بعد از ظهر هم که زمانی که اتاق رو تحویل دادیم نورا خانوم لابی هتل رو زیر پا گذاشته بود و هیچ چیز از زیر دستش و چشمش رد نمیشد که دست نزنه و هرکس نورا رو میدید بعد از دنیا بوس و ماشاله گفتن و اسفند دود کنید واسش و پرسیدن از صورتش چی شده خانوم چشمش خورد به صندلی و پلکش چشمش ورم کرد و کبود شد این از امروز و یه شُک دیگه .
بازهم دست بردار نبود بعد از اون اتفاق و اون همه جیغ و گریه .
من و علیرضا به چشم خیلی اعتقاد داریم همش به شوری که نمیشه گاهی اوقات شیرینی بدتره حتی خود پدر و مادر .
یه چیز بگم نورای من هم این چند روز از زیر ذره بین هیچ نگاهی نبود که نگذره و نگاهشون به سمتش خیره نشه ،عکس ، بغل،بوس و هرکس به نوعی زیبایی نورا رو وصف میکرد بچم خیلی به چشم اومد .
عکسها رو با توضیحات کوچولو واستون میذارم .
پس برید و ببینید.
بعد نوشت : یه سوپرایز مامان جون مهری دیشب با دایی مسلم حرکت کردن و صبح رسیدن بندرعباس فقط به افتخار تولد یک سالگی نوراجون چون فردا تولدشِ هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا
الهی مادر بمیرم واست که دیگه یه همچنین روزایی رو خدا نکرده نبینم از خدا خواستم هیچ وقت شاهد نباشم چون طاقت ندارم باور کنید مردم وزنده شدم .
فدای اون صورت مثل قرص ماه دخترکم برم .
این عکس ها رو با چشم گریون گرفتم از نورا ،فقط به این خاطر که بدونید چه حالی داشتم اون لحظه.
بعد از صرف صبحانه اومدیم لابی این شازده پسر اسمش نیکان بود گیر داده بود به نورا که بغلش کنه نورا هم دائم از دستش فرار میکرد
این قسمت سرای هتل بود با آثاری از زمان داریوش و نورا فکر میکرد اون چراغها توپ هستن و دائم میگفت توو ومیخواست اونهارو بگیره
این یه تابلو فرش بزرگ بود که یه سری نوشته مربوط به داریوش کبیر و تاریخ زمان اون به فارسی و انگلیسی نوشته شده بود.
اینجا مرکز خرید پردیس 2بود ،
عکسهای بعد پردیس 1
هر مرکز خریدی یک یا دو ماشین به عنوان جایزه جشنوراه واسه مشتریان خوش شانس گذاشته بودن این ماشینی بود که در پردیس 1 به نمایش گذاشته بودند.
ودر ادامه عکسهایی از باغ پرندگان
قصد نداشتم این 3 عکس زیرین رو بزارم اما یه کوچولو هم خوبه مو از بدنتون سیخ شه البته واسه اونهایی میگم که مثل خودم ازین بد قواره های بد ترکیب بدشون بیاد خیلی چِندِش آوره.
امیدوارم نورا مثل من در آینده نه تنها از اینها بلکه هرجانوری که مثل اینهاست نترسه و دیدنشون واسش هیجان داشته باشه چون دوست دارم نورا جون به طبیعت و حیات وحش خیلی اهمیت بده
امیدوارم که اینطور باشه
پنگوئن زیبا
اولی که وارد شدیم دلفیناریوم شدیم یه برنامه چند دقیقه ای توسط این شیر آبی اجرا شد بعد از اتمام کارش این زنگ رو به صدا در آورد واسه شروع برنامه دلفین ها و بسیار جالب و زیبا بود.
این قسمت هم این دو شیر آبی ماده که به قول مربیاشون دختر بودن و با اجرای بسیار زیبایی هنرنمایی کردن در نقش دختران مجرد و اون آقایی که بلندگو دستشِ نقش خواستگار رو واسشون بازی میکرد و انها با پرسیدن بعضی از سوالاتش عکس العمل نشون میدادن.
این تابلو سفید رنگی که دست آقایی که ایستاده هست تابلوی نقاشی دلفین سالیِ که با قلم آبرنگی که به دهانش میزاشتن نقاشی میکرد و در اخر واسه حمایت از از دلفین های در حال انقراض خلیج فارس با پشتیبانی اسپانسر برنامه دلفین شو شرکت تجارت بین المللی ثابت به مزایده گذاشته شد به مبلغ 1100000 هزار تومان
اینجا هم مربی دلفینِِ دستش رو محکم به روی اب میزد و دلفین با این حرکت از زیر آب میومد بیرون
محو تماشای کلاه قرمزی
فرودگاه کیش
اینجا هم با آب اشکال و نوشته های مختلف رو طراحی و تغییر میدادند مثل قلبهایی که میبینید به نوع خودش جالب بود.
ورود به فرودگاه بندر عباس و منتظر ساکها مون بودیم که نورا خانوم رو روی این چرخ دستی نشوندیم عکس گرفتیم اون پازل هم هدیه هواپیما بود رفتنی هم یه دونه پازل شرک به نورا دادن.
وقتی وارد پارک شدیم مسئولین به مهمانها اعلام کردند که عکاسان پارک در چند نقطه از پارک مستقر هستن و به تمایل شما عکس گرفته میشود و در حین مسیر عکسها را به شما تحویل خواهند داد اول که برنامه کلاسیک شو بود به اضافه سی دیش که ما هردو رو گرفتیم.
بعد باغ پرندگان که من ترسیدم عقاب و طوطی رو روی دستم بزارم و عکس بگیرم،فقط عکس خانوادگی گرفتیم که روی بشقاب زده شد .
ودر آخر هم با دلفین سالیِ باهوش و زیبا عکس گرفتیم.
بعد از اونهم به دیدن ماهی های بسیار زیبا وآبزیان رفتیم که به دلیل تاریکی داخل سالن و نور کم و ازدحام جمعیت و گرمای زیاد نمیشد عکس بگیرم .
ببخشید که باز هم حجم عکسها بالاست ولی باور کنید به زحمت تونستم اینها رو واسه یادگاری اینجا ثبت کنم و این نوشته ها رو بنویسم چون سیستمم اشکال پیدا کرده .
اگر از لحاظ نوشتاری بدِ ببخشید در اولین فرصت اصلاح میکنم .
راستی یه نکته بگم که برای گردشگری به منطقه های گرمسیر بهتره که یه فصل بهتر از تابستون رو انتخاب کرد اما باز شانس ما هوا خوب و گرما طاقت فرسا نبود و دیگری اینکه بهترِ که سن کوچولوها به حدی رسیده باشه که قوه تشخیص و درک محیط و اطرافشون رو داشته باشن چون واسشون جذابتر و زیباترِ و همچنین میشه بهتر عکس گرفت .نورا که داخل کالسکه بود و مسیر های پیاده روی هم عرضاً کم بود و ازدحام جمعیت بالا، یه کوچولو سخت بود.
ممنون که همراهمون بودید این هم از سفر نامه ما
بامدادنیک ،سر افراز باشید
بعد نوشت: نوشتار اصلاح شد.