نورا در کمد دیواری...!
امروز بعد ازظهریه سری وسایلای اضافه بر سازمان داشتیم که بردیم خونه مامان صوری بذاریم داخل کمد دیواری ،علیرضا از چهارپایه بالا رفت و نشست طبقه بالای کمد وبه جمع وجور کردن نورا مرتب نگاش میکرد و ناز وغمزه میومد هر از چند لحظه یه غر کوچولو که بره پیش بابایی من که دیدم ول کن معامله نیست بغلش کردم و دادمش به علیرضا ...
ای جانم کاش بودید وحسش و می دیدید آخ بمیرم واسه اون ذوق کردنش چنان خنده از ته دل میکرد ورج و وورج میکرد اون بالا که نگو بر عکس دوربین نبرده بودم ولی با موبایلم چند تایی عکس گرفتم اگر کیفیتشون خوب نیست به قشنگی نگاهتون ببخشید.
بذارید اول کمد دیواری رو بهتون نشون بدم :
مابقی رو ادامه مطلب ببینید:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی