بازیگوشی های ماه من
نورا جون الان نزدیک به دو ماه که خیلی بازیگوشی هاش یا بگم کنجکاویهاش بیشتر شده سراغ هرچیزی که سر راهش باشه وببینه میره ولمسش میکنه و جالب اینجاست که الان 3 ،4 روزه که واسه 10 ثانیه ای شاید یه کم بیشتر روی پای خودش میایسته بدون هیچ کمکی 2 باری هم چند قدم برداشته ولی به لحظه نمیکشه که بتونم ازش عکس بگیرم .بیشتر از این توضیح نمیدم عکسها رو دنبال کنید.
می بینیدتو رو خدا چطور اویزون شده به این روروئک بیجاره
اینم از آخرش می بینید ای بلای مارو صبح به محض بیدار شدن سراغ کمد دیواری اونم کشو لباسی بابا علیرضا خسته هم که شد سراغ استخر و ادامه دارد.
نگاه به حمام چونکه عاشق آب بازی تا میگم سریع میره سمت حمام اینم نمونه اش
الهی قربون موهای فشنت برم مامان که وقتی با سشوار خشک میکنم چه زیبا میشه
آخه چی به روز این پارک بازی آوردی بلای من
ادامه مطلب خیلی داغه یادتون نره
ببینید حوصلتون سر نمیره از بس شیرین کاری داریم اینجا
خوابیدنش و..............
وای وای ننه نقلی ما رو فدای لبات
چی میخوای اون زیر دنبال چی میگردی ؟
آخه سر جا کفاشی دیگه چرا؟
اینم یه بازیگوشی دیگه ازدور بوفه میاریش کنار چیزا رو میریزه بهش میگی نکن ناز میکنه و روش و بر میگردونه و گریه میکنه دست آخرم راهش رو کج میکنه و میره تو اتاق سراغ اون جارو شارژی از دنیا بی خبر.
تلاش برای آوردن اون توپ صورتی ،توپ کنه یه اسکوپ از بستنی اسفنجی با 3 نقطه قرمز که روش هست وبی نتیجه و مشغول دندان لیسک گیلاسی
اما اینجا خیلی صحنه بدی بود فکر کردم نورا مثل همیشه سرش رو گذاشته روی فرش اما دیدم نه
مشغول کندن اون 2 تا دکمه پایین شلوارشه حسابی ترسیدم طوری که دست وپاس سست شد وانگار آب سرد ریختن روی تنم.
واما میز تلفن که شاید روزی صد بار نورا رو از دورش بیارم کنار
شب به خیر دیر وقته ساعت کم کم داره میشه 2 بامداد برم بخوابم.
البته ادامه دارد. .....