معنای حقیقی واژه عشق...
برای کنا رهم گذاشتن واژها، دست قلمم بیش از آنکه فکر کنی خالیست، و بیش از آنکه فکر کنی احساس میکنم به نوشتن مجبورم، شاید این هم خاصیت این صفحه مجازی است، میان جاده عشق که می آمدم سرم پر از فکربود، فکرهایی از ان دست که به هر نیمه که می رسیدم احساس میکردم بیش از این رخصت پیش رفتن را ندارم... چیزهایی مثل: آینده رفتن ماندن حالا اما اندیشه ای نیست برای به واژه آوردن... شب را سپری میکنم تا درگذر لحظه هایم نگاهم بر زیبایی نگاهت خیره گردد و من باشم و چشمان تو و اشتیاق عشق دخترکم نازینم، بهترینم عشقم، امیدم، جونم با توام با تو دنیای من میخوام...